محل تبلیغات شما

هوا گرم گرم شده بود

حس حالت تهوع بهم دست داد

به ناچار دکمه های پالتو قرمز عروسکیم باز کردم

یه بولیز طوسی سفید راه راه با یقه‌ی هفت تنم بود 

یقه ی بازی داشت اما مقنعه ام باز بودن یقه  رو پوشونده بود 

متاسفانه کوتاه بود و تا زیر سینه هام نمی‌رسید 

تیپ مشکی قرمزم ست بود 

اما این طوسی سفید هیچ سنخیتی با لگ مشکی و پالتو قرمزم نداشت 

اما گرمم بود 

این همه آدم بولیز شلوار بیرون میومدن، یه امروز منم روش

روی پله برقی کناریم دستش و مالید به بالا تنه ام 

خودمو کشیدم کنار تر 

نمیشد جلو عقب برم پله برقی پر بود از آدم

لبه های پالتون به هم نزدیک تر کردم 

دوباره حرکت تکرار کرد و یه دور بازوش و عقب جلو کرد و خودش مالوند به بالا تنه ام 

چرخیدم سمتش آروم زدم رو شونه اش گفتم ببخشید جناب 

نگام کرد گفت بله

دست راستم و نشون دادم گفتم میدونی این چیه؟ 

دستم ت دادم 

متعجب نگاه کرد

که یه دونه خوابوندم تو صورتش 

انگشتر نگین دارم گوشه لبش و پاره کرد

پله برقی به انتها رسید 

زود تر به مسیرم ادامه دادم و گفتم منم بلدم از دستم استفاده کنم دیدی حالا چیو بهت نشون دادم؟

رفتم و نموندم 

ولی حالم بهم میخوره از این مریض های روانی 

آخه مریض 

تو دستت و بمالی به سینه های من میشی؟ اون دردت آروم میگیره 

اه

الانم بشنوی میخوای بگی حجابت و رعایت میکردی اینجوری نمیشد 

بخدا من با چادر هم بودم مورد عنایت این افراد مریض قرار گرفتم 

تو داشتیش حس خوشبختی نمی‌کردی؟

بارون و هوای سکسی

چشم مشکی کی بودی؟

مریض ,های ,گفتم ,برقی ,یه ,جلو ,به بالا ,کرد و ,بالا تنه ,طوسی سفید ,پله برقی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها